شاعر: اکادمیسن سلیمان لایق
دوست دارم این وطن را
دوست دارم سنگ او را، کوه او را
دوست دارم قلب خود را، خانهی اندوه او را
×××
دوست دارم این وطن را
خاک او را
ابرهای مست و هیبتناک او را
رودهای یاغی و بیباک او را
بر فراز کوهساران آسمان پاک او را
×××
دوست دارم این وطن را
لانهی ویران او را
خانهی دهقان او را
در برِ آزاده کوهستان صدای هی هی چوپان او را
بهمن و توفان او را
غرش و عصیان او را
×××
دوست دارم این وطن را
آمو و مرغاب او را
باد او را، ابر او را، آب او را
رستخیز موج از خود رفته و گرداب او را
دشتهای خشک و گرما کشته و بی آب او را
×××
دوست دارم این وطن را
لحظههای ننگ او را
چهره خشمیدهی آژنگ او را
صلح او را جنگ او را
سر گذشت زندهی جاوید و با فرهنگ او را
×××
دوست دارم این وطن را
باز گردون تاز او را
در نبرد قهر و توفان آیت اعجاز او را
بر فراز دور دست آسمان، پرواز او را
بال بی آواز او را
×××
دوست دارم این وطن را
ظلمت شبهای او را
در نبرد زندهگانی جادهی غمهای او را
خلق بیهمتای او را
در افقهای زمان استارهی فردای او را
رزم او را، فتح او را، آیندهی زیبای او را
دوست دارم این وطن را